کد خبر: ۶۷۳۰
۱۲ مهر ۱۴۰۲ - ۱۷:۰۰

تور تلگرد گردی

برای ساخت یک جارو ابتدا باید برگ‌های اضافۀ جارو جدا شود؛ سپس، جارو‌ها را به مدت ۶ ساعت درون آب قرار می‌دهند تا در موقع تولید، حالت شکنندگی نداشته باشد.

در منطقۀ ۴ مشهد بعضی از مشاغل هستند که در یک جا متمرکز شده‌اند، مثلا با بردن نام مانتو، ذهن‌ها به سمت‌وسوی خیابان ایثار می‌رود یا نام کیف که به میان می‌آید، همه انگشت اشاره‌شان را به‌سمت وحید دراز می‌کنند.

حال در تلگرد، محله‌ای بسیار قدیمی، جاروبافان زیادی گرد هم آمده‌اند و همه‌روزه مشغول تولید جارو هستند. پنجشنبه صبح تور گردشگری برای تعداد محدودی از عکاسان مشهدی در این محله برگزار کردیم و غلامرضا جعفری‌نسب (حاجی‌آبادی) هم دوساعتی همراهمان بود و از این شغل برایمان روایت می‌کرد.  

قرارمان نبش شهید بابانظر ۴۹ بود. پانزده نفر از عکاسان ایرانی و افغانستانی دوربین‌به‌دست آمده بودند تا لحظه‌های ناب جاروبافی را شکار کنند. ساعت ۱۰ صبح برنامۀ گردشگری را آغاز می‌کنیم.

از ابتدای خیابان صاحبدلان، جعفری‌نسب توضیحات خود را شروع می‌کند. او در ابتدا دربارۀ تاریخچۀ این محله می‌گوید: «از همان ابتدا این محله شهرت داشته است.

طبق شنیده‌ها از بزرگانم، حدود ۱۲۰ سال قبل، برکۀ آبی بود و دور تا دور آن، منزل مسکونی ساخته شده بود؛ به‌همین‌دلیل نام این محل، تل ِگرد نام‌گذاری شده است.».

جعفری‌نسب همان ابتدا ما را به‌سراغ آقای اکبری، یکی از تولیدکنندگان جارو، می‌برد و توضیحاتی دربارۀ این شغل می‌دهد. او می‌گوید: «بیشتر ساکنان تلگرد قدیم به شغل جاروبافی روی آورده بودند و طوری بود که اگر پدری جاروباف می‌بود، فرزندانش نیز همین شغل را به ارث می‌بردند و آن‌ها هم جاروباف می‌شدند. آن موقع بیش‌از ۵۰۰ کارگاه کوچک جاروبافی در همین محله وجود داشت.».

 

گذری در تلگرد

 

شاگرد آقای اکبری صفرتاصد ساخت یک جارو را برای بچه‌ها انجام می‌دهد و آقای جعفری‌نسب هر لحظه را توضیح می‌دهد. او شرح می‌دهد: «بیشتر جاروبافان این محله برای تهیۀ مواد اولیه، خودشان به شهر‌ها و استان‌های هم‌جوار می‌روند.

حتی برخی برای تهیۀ جارو تا اردبیل می‌روند و از آنجا مواد اولیه را تهیه می‌کنند؛ سپس به مشهد و انبار‌های خود منتقل می‌کنند.». وی درخصوص مراحل بافت جارو می‌گوید: «ابتدا باید برگ‌های اضافۀ جارو جدا شود؛ سپس، جارو‌ها را به مدت ۶ ساعت درون آب قرار می‌دهند تا در موقع تولید، حالت شکنندگی نداشته باشد.

مرحلۀ سوم، مرحلۀ قوده‌گیری است. در این مرحله، دسته‌های کوچک جارو در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و سیمی مفتولی با دستگاه دست‌سازی به‌نام «دال» به دور دستۀ جارو محکم پیچیده می‌شود تا موقع جاروزدن، دسته‌های کوچک از هم نپاشند.

دوخت‌ودوز جارو مرحلۀ آخر کار است و این قسمتِ کار، بیشتر توسط خانم‌های محلۀ تلگرد انجام می‌شود. دوخت‌ودوز یکی از قسمت‌های مهم کار است؛ چراکه باید سیم و نخ‌های پلاستیکی بادقت بالایی دوخته شوند تا طول عمر جارو بیشتر شود.

قبل‌از فروش نیز دستۀ جارو‌ها را با چسب‌های پهن پوشش می‌دهند تا سیم‌های مفتولی به دست خانم‌های خانه‌دار آسیبی نزند.». پس‌از پایان ساخت جارو، جعفری‌نسب قیمت هر جارو را بین ۳ تا ۲۰ هزار تومان مشخص می‌کند.

 

گذری در تلگرد

 

اکبری، مسئول کارگاه تولیدی جارو، به یکی از مشکلات صنف خود اشاره می‌کند و می‌گوید: «برای ضایعات جارو، جا و مکان نداریم و ناچاریم این ضایعات را به‌وسیلۀ خودرو، به خارج از شهر منتقل کنیم که هزینۀ زیادی برای ما دربردارد.

از مسئولان درخواست داریم برای حمایت از ما دراین‌زمینه تدابیری بیندیشند.». جعفری‌نسب رشتۀ کلام را به دست می‌گیرد و ادامه می‌دهد: «جاروبافان محلۀ تلگرد هیچ‌کدام وابسته به دولت نیستند. آن‌ها همه استقلال کامل دارند و مشغول به کار هستند و درواقع اشتغال‌زایی زیادی در این محله صورت گرفته است به‌طوری‌که در هر کارگاه، ۳ تا ۷ نفر مشغول به کار هستند.

اگر دستگاه‌های دولتی برای دفع ضایعات جارو فکری بکنند، کمک بزرگی کرده‌اند. پیشنهاد می‌شود ضایعات جارو را به دامداری‌ها و... منتقل کنند تا خوراک دام‌ها نیز از همین راه تأمین شود.».

جعفری‌نسب بعداز اتمام بازدید از کارگاه‌های جاروبافی، چند منزل قدیمی را هم نشانمان می‌دهد. پس‌از هماهنگی، داخل یکی از این خانه‌ها می‌شویم. پیرزنی در گوشه‌ای از حیاط منزلش نشسته است.

با او هم‌کلام می‌شوم و بقیۀ بچه‌ها هم مشغول عکاسی از در و دیوار خانۀ این پیرزن هستند. از او می‌خواهم از قدیمِ تلگرد برایمان بگوید. او این‌طور بیان می‌کند: «چه زود گذشت! به یاد دارم برخی اهالی این محله دامداری داشته و ازطریق فروش شیر و لبنیات درآمد داشتند.

اطراف تلگرد بیابان بود، اما حالا جای سوزن‌انداختن نیست. خانه‌های این محله همه گنبدی‌شکل بود و همۀ زنان این روستا خودکفا بودند. تنور خودم هنوز از بین نرفته است. هیزم جمع‌آوری می‌کردیم و نان می‌پختیم و در کنار همسرم کار می‌کردم.».

شهرآرامحله از حضور سرهنگ ابراهیمی، جانشین کلانتری میرزاکوچک‌خان و غلامرضا جعفری‌نسب که به بیان تاریخچۀ محلۀ خود پرداخت، صمیمانه سپاسگزار است.




* این گزارش در تاریخ ۷ آبان سال ۱۳۹۶ در شماره ۲۶۷ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44